" آنه " تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟

وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندود پنهان بود...

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت

از تنهایی معصومانه دستهایت

آیا میدانی در هجوم درد ها و غم هایت

و درگیر و دار ملال آوردوران زندگیت

حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود

" آنه " اکنون آمده ام تا دست هایت را

به پنجه طلایی خورشید دوستی بسیاری

در آبی بیکران مهربانیها به پرواز درآوری

و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن در انتظار توست

در انتظار توست...

 



تاريخ : جمعه 12 تير 1394برچسب:, | 13:12 | نویسنده : محدثه |